جنبش سبز با كساني كه عقايد ما را ندارند نيز دوست است
خلاصه سر لوحه ها :بهمن يك روز جامع و از ايام الله است. با روحيه جمع بودن اما ضمن حفظ هويت بايد در اينگونه حركت ها حضور داشته باشيم/اهانت به مردم و اهانت به آزادي انديشه ارتباطي به اسلام ندارد/تحولات بعد از انتخابات ممكن است به ما كمك كند تا مجدداً بتوانيم بازتفسيري نو و زنده از قانون اساسي ارائه كنيم تفسيري كه بتواند مشكلات كشور را حل كند/اعتقاد دارم ملت صلاح خود را مي داند و عقل جمعي، عقل برتر موجود در صحنه است و انقلاب اسلامي براي همين رخ داد/متأسفانه منافع عده اي در دوقطبي كردن جامعه است/نيرويي كه امروز به صحنه آمده تنها خواسته اش اين است كه به قانون و ارزش هاي اصلي انقلاب اسلامي برگرديم اما مورد تهمت قرار مي گيرد/جنبش سبز با همه حتي با كساني كه عقايد ما را ندارند دوست است چون بخشي از ملت ما محسوب مي شود/جنبش سبز ملت ايران مستقل، خردگرا و مسالمت آميز است/ما با بسيج، سپاه و نيروي انتظامي مخالف نيستيم، بلكه با خشونت، زدن و كشتن مخالفيم/جستجو در احوال شخصي مردم و وارسي ايميل ها و پيام هاي كوتاه با اعتقادات ديني واصول قانون اساسي منافات دارد/اجازه دهيم مردم تمام حرف ها را بشنوند و بهترين را انتخاب كنند.
كلمه:مهندس ميرحسين موسوي تأكيد كرد: جنبش سبز ملت ايران مستقل است و به هيچ وجه اجازه دخالت بيگانگان را در امور خود نمي دهد.
به گزارش خبرنگار “كلمه” مهندس موسوي كه در جمع دانشجويان سخن مي گفت افزود: دليل اينكه به جنبش سبز با چنين شدتي هجمه مي شود اين است كه روي مراجع، روحانيت و متدينين اثر بگذارند اما به صراحت اعلام مي دارم جنبش به هيچ وجه به خارج وابسته نيست.
موسوي تاكيد كرد نيرويي كه امروز به صحنه آمده و تنها خواستهاش اين است كه به قانون و به ارزشهاي اصلي انقلاب اسلامي برگرديم كه يكي از آنها استقلال است، مورد تهمت قرار ميگيرد كه آيا به بيگانه وصل است يا تحت تأثير آنها است يا نيست.
وي افزود: يادآور مي شوم اين هجمه ها نيز ما را در شعار دچار عدم تعادل نمي كند.
مهندس موسوي۲۲ بهمن ماه را يك روز جامع و از ايام الله خواند و گفت: بايد با روحيه جمع بودن اما ضمن حفظ هويت در اين گونه حركت ها حضور داشته باشيم. مهندس موسوي جنبش سبز را جنبش جواني ناميد كه جوانان در آن سهم بالايي دارند، اما تصريح كرد: جنبش جنبه احساسي ندارد و خردگرايي در اين جنبش بسيار قوي است.
وي حفظ خردگرايي در كنار شور جوانان را سرمايه اي بزرگ براي كشور خواند و با اشاره به اينكه بايد حركت ناصحانه خود را حفظ كنيم، افزود: حركت جنبش سبز مسالمت آميز بوده و باز هم قوياً بايد اين مسئله ادامه يابد.
به گزارش كلمه، مشروح سخنان مهندس مير حسين موسوي، نخست وزير محبوب امام خميني(ره) به شرح زير است:
دهه فجر را خدمت شما دانشجويان و جوانان عزيز تبريك ميگويم. اين دهه يادآور يك انقلاب بزرگ است. وقتي ميگوييم انقلاب بزرگ فقط به قضاوت يك طيف، گستره و يا دسته در نظام خودمان مربوط نيست.اين انقلاب يك پديده شگفتآور در دوران خود بود كه آثار بسيار عميقي در سطح جهاني بر جاي گذاشته است.
نكتهاي كه فوقالعاده مهم است اينكه خود انقلاب نتيجه ۲۰ سال تلاش ملت است و اينگونه نيست كه فقط يك عدهاي در يك سال يا در روندهاي محدودي به صحنه آمدند و فداكاري كردند و اين انقلاب پيروز شد. اين انقلاب نتيجه تلاشهاي بيشمار و تجارب فراوان بود. از نظر انديشهاي سابقه موضوع به بيش از چند دهه ميرسد. منتها اتفاقاتي نزديك پيروزي انقلاب در كشور افتاد كه انقلاب را تسريع كرد و وسعت بخشيد و آن را گسترش داد و ما شاهد يك انقلاب عظيم بوديم.
دلايل مختلفي هم براي پيروزي انقلاب در سال ۵۷ ذكر كردهاند، دلايل سياسي، اقتصادي و مهمتر از آن رهبري درخشان حضرت امام (ره) كه نقش بسيار اساسي در اين رابطه داشتهاند. اما هيچيك از اين دلايل نبايد ما را از ريشهها غافل كند. بايد مجموعه عوامل را با هم ديد.
تحليل شعارهايي كه مردم در دوران پيروزي انقلاب و بعد از پيروزي انقلاب سر ميدادند براي ما مهم است، «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» يك شعار كليدي در آن موقع بود كه بايد معناي آن تبيين شود و دلايل تاريخي كه مردم به اين شعارها رسيدند مورد توجه قرار گيرد. اما شعارهاي ديگري وجود دارد كه امروز در سايه قرار گرفته و آن شعارها نيز خود تكميلكننده اين شعار اصلي است.
شعاري انقلابي كه در سايه قرار گرفت…
يكي از شعارهايي كه در راهپيماييهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مطرح شد، چون در فاصله ۲۲ بهمن ۵۷ تا تقريباً يك سال بعد، هر چند روز يك بار راهپيمايي داشتيم. مخصوصاً در بهار سال ۵۸ اين شعار سر داده شده كه «در بهار آزادي، جاي شهدا خالي»؛ اين شعار را كسي به مردم ياد نميداد، بلكه مردم خود لمس ميكردند كه عدهاي براي آزادي ايستادند و جنگيدند چون يكي از اهداف اصلي انقلاب اسلامي نيل به آزادي بود و حسرت دوستان خود را ميخوردند كه آنها «بهار آزادي» را نديدند و لذت و وسعت آن را لمس نكردند. ضمن اينكه آن موقع باب شد وقتي خانوادهاي شهيد ميداد به او تبريك ميگفتند. به ياد دارم، در بالاي منزل خانواده شهدا پرچم ميزدند. اين مسائل از ابتداي دوران پيروزي انقلاب شروع شد و به دفاع مقدس هم رسيد. ولي در عين حال اين حسرت وجود داشت كه عدهاي از ياران، اين دوران را نديدند.
تدوين كنندگان قانون اساسي به چه مي انديشيدند؟
خود اين شعار به نظر من اگر دقت كنيم و فراگيري آن را لمس كنيم هم در ايجاد و تفسير قانون اساسي و هم در تفسير شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي»، نقش بزرگي ميتواند داشته باشد.
وقتي به قانون اساسي باز ميگرديم، بسيار مهم است كه فضايي كه منجر به نوشتن اين قانون شد را در نظر بگيريم. دقت در آن فضا منجر به اين ميشود كه اگر شناخت دقيقي از مسئله نداريم، كه اين قانون اساسي چه معنايي دارد، بتوانيم وابستگي و پيوستگي اصول آن را درك كنيم.
به هر حال خود آن مقدمات و سوابق، اهميت زيادي دارد. بويژه شعارها و فضاي آن موقع بسيار مهم است. به همين دليل بايد بگويم ما هميشه در معرض اين موضوع هستيم كه وقتي كتاب خدا را تحريف ميكنند، طبيعي است كه ميثاق ملي بشري را هم با گذشت زمان و دور شدن از سرچشمه و سرمنشأ آن و بنا به دلايل گوناگون از جمله منافع فردي و باندي تحريف ميكنند. اما براي اينكه به آن سرچشمهها برسيم بايد يك بازسازي از آن شرايط در دست داشته باشيم، در عين حال نگاه نو و امروزي خود را هم در اين تفسيرها از ياد نبريم.
حقيقت اين است كه اگر تركيب مجلس خبرگان قانون اساسي و سخنان اعضاي اين مجلس مورد بررسي قرار گيرد، دغدغههايي را نشان ميدهد كه به نظر ميرسد بخشي از آن دغدغهها هنوز وجود دارد و آن دغدغهها در مورد اصول مهمي كه در مورد حقوق اساسي مردم، مسائل اقتصادي و … مطرح بوده و بحثهاي خيلي طولاني را به خود اختصاص داده بيدليل نبوده. خود آن گفت و گوها به نظر من، حاصل يك گفت و گوي وسيع و طولاني تاريخي ميان ملت ما بوده است و اينگونه نيست كه تعداد محدودي از خبرگان بحث كردند و اين قانون را نوشتند. اين مسائل تحت تأثير شرايط تاريخي، گفتمانهاي موجود در جامعه و گفت و گوي ميان احزاب و گروهها بوده است.
اينگونه بحثها بعد از مشروطه نيز در جريان بود. شما اگر به اصول اقتصادي، حقوق مردم و عدم تجسس در امور خصوصي در قانون اساسي باز گرديد، درواقع نتيجه عمري تجربيات تلخ در رژيمهاي سابق بوده كه چنين كارهايي را انجام ميدادند. لذا به خاطر اينكه برداشت درستي از قانون اساسي و انقلاب داشته باشيم، بايد شرايط آن موقع كاملاً سنجيده شود.
به خاطر دشمني يا منفعتشان حقايق انقلاب و قانون اساسي را تحريف مي كنند
اين موضوع به اين خاطر است كه در شرايط فعلي و وجود فضاي خاص سياسي چه بسا افراد و گروههايي با توجه به مشكلاتي كه آنها با انقلاب داشته و يا انقلاب با آنها، سعي كنند تحريفي را در اين زمينه باعث شوند و ما ميبينيم حقايقي گفته نميشود و برعكس، يك نوع شك و ترديدهايي در مورد بنيانهاي انقلاب اسلامي صورت ميگيرد. ولي فقط اين مسئله نيست كه چهره واقعي انقلاب اسلامي را تهديد ميكند بلكه در اين سو هم افرادي كه صاحب مال، امكانات و منافعي هم شدهاند باز هم تفسير خاص براساس منافع خود از قانون اساسي را ارائه ميدهند.
براي همين ميبينيم كه برخي اصول برجسته و برخي اصول كمرنگ ميشود، در حالي كه قانون اساسي يك مجموعه به هم پيوسته است و باطل شدن بخشي از آن ميتواند به باطل شدن بخشهاي ديگري منجر شود و آن را بياثر كند و پشتوانه مردمي از قانوني اساسي را حذف كند.
هيچ دليلي ندارد كه از اجراي برخي اصول قانون اساسي صرف نظر كنيم
بايد ديد چه كساني از بستن روزنامه ها و محدود كردن رسانه ها سود مي برند
به همين دليل به نظر من، بسيار مهم است كه اين مسائل با هم ديده شود. بايد ديد كه چه كساني از بسته شدن روزنامهها و رسانهها سود ميبرند و يا ساير اصول قانون اساسي كه بايد به آن پرداخت. قانون اساسي وقتي به مسئله اقوام، زنان، حقوق مردم باز ميگردد، فكر ميكنم معدل نتايج و چالشهايي است كه در دهههاي قبل از انقلاب اسلامي در كشور ايجاد شده و به اين دليل، هيچ دليلي ندارد كه ما را قانع كند، كه ما از بخشي از اين اصول صرفنظر كنيم.
مثالي در اين مورد مطرح ميكنم. البته بحثهاي ديگري هم وجود دارد كه لازم است مطرح شود و جا دارد در اين روزها مسائلي كه شايد كماهميت به نظر ميرسد هم مطرح شود. يكي از بحثهاي اول انقلاب اسلامي، برقراري نظام شورايي بود.
همه ميگفتند؛ بايد از شورا استفاده شود. اين مسئله منجر به اين شد كه فكر ميكنم ۷ اصل در قانون اساسي در مورد شوراها وجود داشته باشد ولي متناسب با اين ۷ اصل كه بحثهاي مفصلي پشت آن هست، غير از بحثهاي مجلس خبرگان؛ به ياد دارم در صحن مساجد، منابر، دانشگاهها بحث بود، اما از اين ۷ اصل به اندازه كافي استفاده نكردهايم و ظرفيت عظيم آن را كه ميتواند بسياري از مشكلات كشور را حل كند و سايه ديكتاتوري، استبداد، حاكميت نظرهاي شخصي و منافع گروهي را از نظام دور كند، هنوز استفاده نكردهايم.
اول انقلاب بحث بود كه كشور ما با توجه به تنوع اقوام و قوميتها و فرهنگها نميتواند به سمت يك حكومت فدرالي پيش برود ولي عدم تمركز را در اصول مربوط به شوراها در نظر گرفته شد واقعاً چنين ظرفيتي در اين اصول وجود دارد.
شايد زماني به دليل نپختگي و شرايط جنگ و ساير دلايل، اجراي آن به عقب افتاده سه بار در دهه اول انقلاب، اگر ذهنم درست ياري كند، ما طرح هايي را در مورد شوراها به مجلس داديم. ولي متأسفانه به تدريج دامنه اختيارات كم شد و منجر به همين شوراهاي شهر و روستا شد كه البته شوراهاي شهر هم باز غنيمت است و به نظر من يكي از قوانين خوب ما همين قانون شوراها است. ولي چرا به اين اصول نميپردازيم، محل سؤال است و فكر ميكنم جاي سؤال براي همه ما بايد باشد. من نميخواهم بگويم سوءنيتي وجود دارد، ولي يكي از بحرانهاي رايج و مسائلي كه در كشور پيش آمده به نوعي نتيجه اين تفكر است كه بسياري از اين اصول قانون اساسي كه ظرفيت فراواني دارند را به كنار گذاشتهايم.
آنچه بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري در كشور اتفاق افتاد و حركت عظيمي را باعث گرديد و انديشههاي تازهاي در آن زاده شد، از اين نظر اهميت دارد كه ممكن است به ما كمك كند تا مجدداً بتوانيم «باز تفسير نو» و زندهاي را از قانون اساسي ارائه كنيم. تفسيري كه بتواند مشكلات كشور را حل كند.
فاصله بين تغييرات اجتماعي و تغييرات حاكميت؛ يكي از مهمترين مشكلات كشور
مسايل بايد با گفت و گو و برهان و فضاي آزاد حل شود نه با تفنگ و مسايلي كه امروزدر خيابان ها رخ مي دهد
شما در نظر داشته باشيد كه به هر حال جامعه ما به شدت تغيير كرده است و جامعه جهاني و محيطي ما هم تغيير كرده است و به تبع آن، به دليل تغييرات فضاي جهاني، دگرگونيهايي هم در كشور اتفاق افتاده است. فروپاشي شوروي را نبايد دست كم گرفت، آثار آن در كشور ما بسيار عميق است. به ياد داشته باشيم كه در مشروطيت اتفاقاتي كه در شمال رخ داد در انديشه سياسي داخل كشور آثار فوقالعادهاي داشت و اين آثار تا دوراني كه بلوك شرق وجود داشت در كشور و سياستهاي آن منعكس بود تا اينكه بلوك شرق فروريخت.
اين رخدادادي است كه در فضاي بيروني كشور اتفاق افتاده ولي فقط اين موارد نيست. پيشرفتهاي اقتصادي، تكنولوژي و گسترش فضاي مجازي، ماهوارهها، كه عملاً آگاهي را در ميان ملتها گسترش ميدهند و در حقيقت تمام اين موارد به اضافه مسائلي كه در كشور به دليل تغييراتي كه پيش آمده منجر به تغييرات عميقي در ميان ملت گرديده است.
يكي از مهمترين مشكلات كشور اين است كه بين اين تغييرات و تغييرات حاكميت فاصله افتاده است. يعني به سرعتي كه فرهنگ، اقتصاد و نگاه جامعه عوض شده است، به نظر من، حاكميت اين تغيير را نداشته است و اين يك مشكل وسيع است. به همين دليل، يك عقبافتادگي را حس ميكنيم كه به چالش بسيار عميقي منتهي ميشود. وگرنه، راه حل مسائلي كه در خيابانها اتفاق ميافتد، با توپ و تفنگ و امثال آن حل نميشود. بلكه، با صدا و سيما، ساير رسانهها، فضاي آزادي و فضاي گفت و گو، برهان و عقل قابل حل است كه اين مسائل در قانون اساسي و دين ما ريشه دارد.
درحقيقت، رسانهها مانند دادگاههايي بايد عمل كنند كه هيأت منصفه آن ملت بزرگ ايران باشد.و ما به آن ملت اعتماد مي كنيم و من اعتقاد دارم ملت صلاح خود را ميخواهد و عقل جمعي، عقل برتر موجود در صحنه است و انقلاب اسلامي براي همين رخ داده و قانون اساسي نيز براي حاكميت مردم بر سرنوشت خود تدوين شد. اين زماني اتفاق ميافتد كه بحث و گفت و گويي در ميان مردم به صورت آزاد صورت گيرد و حاكميت به اصول و مباني و قاعده بازي آن تن در دهد.
بنابراين بايد نگاه خود را به تبع شرايط جهاني، تغييرات اعجابانگيز در توسعه تكنولوژي عوض كنيم و از ارتباطات و رسانهها نهايت استفاده را ببريم. اما ميبينيم در اين رابطه مشكلاتي داشتهايم و نتيجه ميشود كه حتي يك يا دو مناظره را هم برنميتابند و احساس خطر ميكنند. برنامه را قطع ميكنند و درست برعكس آن عمل ميكنند. اما اگر نگاه خود را عوض كنيم، خواهيم ديد نه تنها آن دو مناظره، بلكه گسترش آن ميتواند بسيار مهم باشد.
درست گاهي برعكس مسئله عمل ميشود. اكنون در مجلس بحث اين است كه چقدر پيام هاي كوتاه را ، يا خبرها را كنترل كنند كه اين بحث در جاي خود خوب است ولي نوع نگاه اگر اصلاح نشود، نميتواند منجر به اصلاح امور شود.
اجازه بدهيم كه مردم تمام حرف ها بشنوند و بهترين آن را انتخاب كنند
آن نگاهي ميتواند سرنوشتساز باشد و كشور را به آرامش برساند كه ريشه در دين ما داشته باشد و اجازه دهيم مردم تمام حرفها را بشنوند و بهترين آن را انتخاب كنند و ما يقين داريم مردم درست انتخاب خواهند كرد.
ممكن است دو روزي از كلام قطعه قطعه شده و تحريف شده امام منفعت ببريم اما…
نكات ديگري هم وجود دارد كه ميتواند كمك كند كه ما قانون اساسي را امروز بهتر بينيم. متأسفانه گفتههاي بريده، بريدهاي از حضرت امام(ره) در صدا و سيما و جاهاي ديگر نقل ميشود كه مورد اعتراض نوه گرامي حضرت امام هم قرار گرفت. اما حقيقت اين است كه اگر ما نتوانيم فضاي زنده، پر شور و پر از معنويت و نورانيت كه در اول انقلاب وجود داشته و سخنان امام را تفسير ميكند، بشنويم، منجر به اين ميشود كه ما يك چهره تاريك و چهره قطعه قطعه شده از انقلاب را امروز ارائه دهيم و اين ميتواند به اين موضوع منجر شود كه نه تنها مردم از انقلاب بلكه از اسلام هم جدا شوند. چون نظام ما به نام دين و اسلام است و مهمترين دغدغه بنيانگذاران جمهوري اسلامي، اين بود كه به اسلام لطمه نخورد.
البته ممكن است كه دو روزي منفعتي را به دست آوريم و حجتي را از كلام امام(ره) بگيريم و از آن عليه گروهي استفاده كنيم ولي وقتي كه اين كار را با لحاظ منافع خود ميبينيم و به آن سرچشمه رجوع نميكنيم اين زيان را دارد كه زبان كساني كه از اول با انقلاب بد بودهاند و هنوز هم بد هستند باز شود و تمام دستاوردهاي انقلاب را زير سؤال ببرند.
در حالي كه، انقلاب اسلامي در حقيقت حاصل جمع همه حركتهايي است كه بعد از انقلاب مشروطه ايجاد شد. مانند انقلاب مشروطه، نهضت ملي شدن نفت، ۱۵ خرداد و ساير جريانات و تجربياتي كه ملت داشته است. بنابراين، بايد اين مسائل را در مجموع مورد توجه قرار داد. بنابراين براساس چنين رويكردي ميتوان ملت را در كنار انقلاب اسلامي نگه داشت. در غير اينصورت استفاده ابزاري از دين و مقدسات ميتواند دين را در معرض سؤالهاي جدي قرار دهد و خود اين خطر بزرگي است.
از حساسيت ما مردم به شعار استقلال هم سوءاستفاده مي كنند
مسئله بعدي اين كه اگر در شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» دقت كنيم، موضوع استقلال است. ملت ايران بعد از جنگ ايران و روسيه دائم در معرض تهاجم بيگانه بود. قطعات بزرگي هم از كشور جدا شده است و اين مسئله تا زمان شاه هم ادامه داشت ولي عملاً تمام اين موارد منجر به اين شد كه ملت ما نسبت به نفوذ بيگانه، حساس و حتي دچار هراس شوند كه ريشه بسياري از گفتمانهاي موجود در كشور به حساسيت مردم نسبت به نفوذ بيگانگان بود بويژه روسها و انگليسها و بعد آمريكا و الي آخر، اين مسائل در كشور وجود داشته و براي همين، در شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي»، موضوع استقلال اهميت زيادي دارد.
نيرويي عظيم با شعار بازگشت به ارزش هاي انقلاب به صحنه آمده و حالا متهم مي شود
اكنون اين حساسيت مردم و خود اين شعار مورد سوء استفاده قرار ميگيرد يعني نيرويي كه امروز به صحنه آمده و تنها خواستهاش اين است كه به قانون و به ارزشهاي اصلي انقلاب اسلامي برگرديم كه يكي از آنها استقلال است، مورد تهمت قرار ميگيرد كه آيا به بيگانه وصل است يا تحت تأثير آنها است يا نيست. من ميخواهم بگويم كه براي رهايي از سلطه بيگانه بايد كشوري پيشرفته داشت و بايد با نگاهي نو به جهان نگريست. با تغييراتي كه در داخل و خارج اتفاق ميافتد خود را با حفظ ارزشها تغيير دهيم. آن موقع ميتوانيم استقلال واقعي خود را داشته باشيم. وقتي از اين شعارها به صورت ابزاري استفاده ميكنيم نتيجه آن تناقضهايي است كه اكنون ميبينيم. از يك سو نامههاي مكرر براي نصيحت سران كشورهاي مختلف ميفرستيم و آنها را با عنوان «مديريت جهاني» دعوت به اسلام ميكنيم و سعي ميكنيم با آنها ارتباط برقرار كنيم و از سوي ديگر، در ارتباط با جهان حتي نميتوانيم يك دوست نزديك و صميمي در منطقه و جهان داشته باشيم.
فرض كنيم امريكا به عنوان يك قدرت بزرگ در جهان، ميخواهد سياستي را در مورد ما اعمال كند، با اينكه اين كشور قدرت بزرگي است و نيروي نظامي و اطلاعات وسيعي دارد و دستگاههاي تبليغاتي و پول زياد دارد، به بودجه سالانه آمريكا نگاه كنيد و آن را با بودجه كشور مقايسه كنيد. با اين مقايسه حجم اقتصاد آن كشور را درك ميكنيم. اين كشور باز خود را بينياز نميبيند كه نظر انگليس، فرانسه، آلمان، چين و روسيه را جلب كند تا سياستي را در مورد كشور ما اجرا كند. مثلاً در مورد تكنولوژي اتمي، اما عملاً در مقابل اين جريان كه عليه ما است چند كشور و يا ملت را در كنار خود داريم كه مؤثر هستند؟
نه ماجرا جويي و ناسزا به ديگران و نه نامه هاي فدايت شوم براي…
اين در حالي است كه با آنها نامهنگاري ميكنند به ما ميگويند بياييد و به اين كشورها ناسزا بگوييد و با آنها مقابله كنيد. ما ميگوييم مسائل انتخابات خانوادگي است و ربطي به خارج ندارد و يقيناً ملت ما حاضر نيست تحت تأثير منافع ديگران كار كند ولي اينكه ما هم مثل شما، سياستي ماجراجويانه داشته باشيم، يك روز ناسزا بگوييم، يك روز بخنديم و روزي نامه فدايت شوم بنويسيم، را نميپذيريم.
جنبش سبز دچار ماجراجويي، افراط و تفريط نخواهد شد
جنبش سبز يا اين شعار بوجود آمده كه ميخواهيم تعاملي سازنده با جهان داشته باشيم و ما از اين مسئله غفلت نميكنيم و دچار ماجراجويي نخواهيم و افراط و تفريط نميشويم. ما به دنبال يك عقلانيت در رابطه خود با خارج و ملت هستيم. بايد براساس منافع درازمدت ملت حركت كنيم. اگر به شعار استقلال به اين معنا بازگرديم به هيچوجه، منافع بيگانگان تعيينكننده حركت ما نبايد باشد. و ما به اين موضوع اعتقاد راسخ داشته و خواهيم داشت.
جنبش سبز ايران مستقل است/ نقل قولي مهم از آخوند خراساني
جنبش سبز ملت ايران مستقل است و به هيچوجه اجازه دخالت بيگانگان را در امور خود نميدهد ولي اين كه ما منفعل باشيم. و هر كاري كه ميكنيم در ترازو بگذاريم كه يكي خوشحال شود و ديگري بدحال شود، اين كار را هم نميكنيم. ملت ما اهداف درازمدتي را دنبال ميكند و يك ملت در اين رابطه بايد حساس باشد. از آخوند خراساني داريم كه وقتي بحث روس و انگليس را مطرح ميكند و در پاسخ به عدهاي كه ميگويند چرا بعضي از مشروطهطلبان، در سفارت انگليس هستند كه بحث مفصلي دارد، ميگويد كه اگر قرار باشد فلان كار را نكنيم چون به نفع انگلستان است و كار ديگري را نكنيم چون به نفع روسيه است، هيچ كاري نميتوانيم انجام دهيم چون هر كاري صورت گيرد، كشورهاي ديگري از آن نفعي خواهند برد و يا ميخواهند ضرري را دفع كنند. ولي استراتژي يك نظام مستقل و جنبش مستقل اين است كه براساس منافع درازمدت حركت كند و متأثر از بيگانگان نشود.
هجمه هاي آنان عليه جنبش سبز و در عين حال آرامش و اعتدال سبز ها
دليل اين كه اين مسائل امروزه با چنين شدتي مطرح ميشود، به خاطر اين است كه روي مراجع و روحانيت و متدينين اثر بگذارند اما اينجانب به صراحت اعلام ميدارم به هيچوجه جنبش سبز به خارج وابستگي ندارد و با اين مسئله مخالف است و تحت تأثير اين مسائل نيز قرار نميگيرد و براساس منافع ملي حركت ميكند و كارهاي ما ارتباطي با بيگانه ندارد. در عين حال، اين هجمهاي كه به جنبش سبز ميشود، ما را در شعارها دچار عدم تعادل نميكند. نصيحت ما به حاكميت اين است كه سياست متعادلي را در پيش بگيريد و در جهان دوست پيدا كنيد و متحد داشته باشيد و از ظرفيت هاي منطقه استفاده شود و دامنه نفوذ كشور را با دوستي و ارتباط محكم نمائيد تا آسيبي به كشور نرسد. اين نصيحت را به همه دارم. اين موضوع برآمده از دل همه ملت ما است و خود جنبش سبز هم اين گونه است و خواهد بود.
در شرايط فعلي آن چه جوانان ميتوانند انجام دهند اين است كه از ظرفيت عظيم تغييرات در كشور به بهترين وجه در سايه اصولي كه به خاطر آن شهداي زيادي تقديم كردهايم استفاده كند.
حركت جنبش سبز مسالمتآميز بوده و باز هم قوياً بايد اين مسئله ادامه يابد
جنبش سبز، جنبش جواني است كه در آن جوانان سهم بسيار بالايي دارند. اما خوشبختانه جنبش جنبه احساسي ندارد و خردگرايي در اين جنبش بسيار قوي است.
بايد خردگرايي را در كنار شور جوانان اعم از زن و مرد حفظ كنيم چون سرمايه بزرگي براي كشورمان، انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي است و بدانيم تغييرات و تحولاتي كه هست، عليرغم تلخيها، مشكلات، سرمايهاي براي آتيه كشور براي ورود به فضاي نو محسوب مي شود و ما بايد براي ورود به فضاي نو، متناسب با تغييرات جهاني و مسائل خود اين دشواريها را تحمل كنيم و با خرد مسائل را پيش ببريم.
منافع عدهاي در دو قطبي كردن جامعه است تا بهتر مردم را سركوب كنند
بايد حالت ناصحانه، شفقت و دلسوزي خود را نسبت به نظام از دست ندهيم. از اول حركت جنبش سبز مسالمتآميز بوده و باز هم قوياً بايد اين مسئله ادامه يابد.متأسفانه منافع عدهاي در دو قطبي كردن جامعه است تا در نتيجه اين دوقطبي بهتر مردم را سركوب كنند و بهتر به اهداف خود برسند.
جنبش سبز با همه دوست است حتي با كساني كه عقايد ما را ندارند
جنبش سبز با همه دوست است. با كارگران، معلمان، جنبش زنان دوست است حتي با كساني كه عقايد ما را ندارند، دوست است. چون بخشي از ملت ما هستند و آنان برادران و خانواده ما هستند. جزو ملت ما هستند و ما با همه آنها دوست هستيم.
نهاد هاي كشور قابل احترامند اما…
نهادهايي در كشور وجود دارد كه قابل احترامند اما با خشونت، زدن، سرشكستن و كشتن مخالفيم. ما با بسيج، سپاه و نيروي انتظامي مخالف نيستيم. اينها نهادهايي هستند كه يك نظام به طور طبيعي دارد و در آنجا برادراني هستند كه جزو ملت هستند و دلسوز ما هستند لذا با اين روحيه بايد در صحنه حاضر باشيم. عصبانيتها و تلخيها نبايد كنترل را از ما بگيرد. ۲۲ بهمن ماه پيش رو است.
۲۲ بهمن از ايام الله است؛ شركت همراه با همه مردم و با حفظ هويت
حقيقتاً يكي از روزهايي است كه بايد نام «روز جمع» و «روز جامع» بر آن نهاد. يكي از ايامالله است. و ميتواند ويژگيهاي گوناگوني را در خود جمع كند. همه به اين مسئله علاقه دارند. احساس من اين است كه با روحيه جمع بودن در ضمن حفظ هويت بايد در اينگونه حركتها حضور داشته باشيم و سعي كنيم با رفتار خود اثرگذار باشيم تا در سطح ملي آثار خوبي را در جاي خود به جاي گذارد.
اهانت به مردم، اهانت به آزادي انديشه، ارتباطي به اسلام ندارد
تذكر آخر اين كه برخورد با حركتهاي مسالمتآميز مردم به نام اسلام باعث اسلامگريزي ميشود. كساني كه به دين اعتقاد دارند، مخصوصاً روحانيت بايد بدانند كه زنداني كردن، ضرب و شتم، گرفتن و بستنها، چون به نام اسلام و حكومت اسلامي صورت ميگيرد ضرر آن به اسلام بازميگردد و بايد همه تلاش كنيم كه اين حالت از بين برود.
اگر ميخواهيم كه اسلام را به عنوان سرمايه براي كشور نگاه داريم نبايد منافع ما، مصالح اسلام را تحت تأثير قرار دهد.
زدن، گرفتن و بستن چه ربطي به اسلام دارد و يا جلوي برهان و گفت و گو را گرفتن چه ربطي به اسلام دارد. جستجو در احوال شخصي مردم چه ربطي به اسلام دارد. وارسي ايميلهاي مردم چه ربطي به اسلام دارد. اين مسائل با اعتقادات ديني و اصول قانون اساسي منافات دارد.
اهانت به مردم، اهانت به آزادي انديشه، ارتباطي به اسلام ندارد و انشاءالله همه متوجه باشند كه كاري نكنند كه در كشور رويگرداني از اسلام را شاهد باشيم.
از اقوام و گويش هاي مختلف نترسيم
هيچ كشوري به پيشرفت نرسيده مگر اينكه در دورههايي از اين مسائل را داشته و بسيار خوشبين هستم كه خداوند نتيجه اين تلاشها را به ثمر ميرساند و ما وضعيت بهتري را براي ملت خواهيم داشت تا از انديشهها، از اقوام و از گويشهاي مختلف نترسيم.
از آزادي، اعتماد به ملت، گردش آزاد اطلاعات لطمه نميبينيم
هند با صدها زبان و مذهب و تنوع قوميتي به عنوان بزرگترين دموكراسي ايستاده است و اين تجارب وجود دارد. آيا زبان براي اين كشور مشكلي ايجاد كرده كه ما اينقدر براي اين موضوع مسئله ساختهايم. در انتخابات هر جا ميرفتيم، ميگفتند، اينجا با موضوع زبان اينگونه برخورد كردند.
ما از آزادي، اعتماد به ملت، گردش آزاد اطلاعات لطمه نميبينيم. ممكن است به من نوعي فشار وارد شود ولي عملاً براي جامعه مفيد است و به نفع اسلام و آينده كشور است.
والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته